واقعه مسجد گوهرشاد

صفحه اصلي
زندگينامه
خاطرات
كرامات
واقعه مسجد گوهرشاد
بهلول از ديدگاه علما
ويژگيهاي شخصيتي
شهرستان گناباد
در محضر علامه
بيلند ديار بهلول
نقشه سايت
آثار و تاليفات
ارتباط با ما
درباره ما
پيوندها
تصاوير

 

 

مقدمات واقعه مسجد گوهرشاد

در سال 1314 خورشيدى هنگامى كه قانون تغيير لباس و استفاده از كلاه بين‏المللى «شاپو» با خشونت و اعمال زور به اجرا درآمد و زمزمه‏هاى حجاب‏زدايى از طرف مقامات مملكتى در جشنها و سخنرانيها مطرح گرديد، رهبران روحانى كه با اين تغييرات مخالف بودند طى سخنرانيهايى براى مردم، از آنان خواستند كه با جمع شدن و تظاهرات در برابر اين تجاوزها ابراز مخالفت نمايند.

روحانيون با تجمع در منزل آيت‏الله العظمى سيد يونس اردبيلى تصميم گرفتند كه نماينده‏اى از سوى حوزه علميه مشهد انتخاب كنند و براى مذاكره با رضاخان به تهران بفرستند. در اين جلسات آيت‏الله حاج آقا حسين قمى برگزيده شد و با گفتن اين جمله: «من مى‏روم تا با اين شاه صحبت كنم، شايد كه او را از تصميمش منصرف گردانم و شما بايد مردم را آگاه كنيد و هوشيار نماييد كه چه توطئه عظيمى در كار است‏» راهى تهران مى‏شود. ولى ايشان در شهر رى در باغ سراج‏الملك كه توقفگاهشان بوده بازداشت و ممنوع الملاقات مى‏گردند

در اين زمان بهلول به دعوت يك كويتي به حج رفت و بعد از برگشتن به وطن خود يعني گناباد متوجه شد كه شهرباني درصدد دستگيري اوست در نتيجه از گناباد فرار و به فردوس رفت ولي در آنجا هم به شهرباني فردوس دستوررسيد كه او را دستگير كنند بهلول بعد از فردوس به قائن رفت چون قائن در آن زمان شهرباني نداشت ، در آنجا ماجراي ناپديد شدن آيت الله حاج حسين قمي را فهميد.او كه منتظر چنين موقعيتي بود به مشهد رفت و احوال آيت الله قمي را از همسرايشان جويا شد همسر آيت الله ماجرا را براي بهلول گفت . و همنچنين به او اطلاع داد كه شهرباني مشهد طرفداران مهم آقا را دستگير مي كند.

بهلول هم تصميم گرفت كه پنج شنبه و جمعه نوزدهم و بيستم تيرماه در مشهد بماند و شنبه يعني 21 تير به تهران برود و آيت الله قمي را ملاقات كند و امر ايشان را اطاعت كند، ولي چون مي ترسيد كه او را دستگير كنند تصميم گرفت كه از صحن امام رضا(ع) خارج نشود.

در روز پنجشنبه، ساعت دو، فردي به شيخ گفت كه شهرباني شما را خواسته است. بهلول هم بدون مخالفت راه افتاد ولي مردم كه پليس مخفي را شناخته بودند به او گفتند كه شيخ را كجا مي بري او هم گفت :شهرباني ايشان را خواسته است.

مردم از اين كار جلوگيري مي كنند وبه قول خود شيخ نزديك بود كه جنگي رخ بدهد ولي چند نفر از خدام حرم ميانجي گري كردند كه بهلول آن شب به شهرباني نرود ولي آزاد هم نباشد و در يك حجره در حرم تحت مراقبت پليس باشد و رئيس شهرباني به حرم برود و كارش را بگويد.

مقصود اصلي آنها اين بود كه نصف شب كه مردم بخوابند او را به شهرباني تسليم كنند .به هر حال شيخ بهلول موافقت كرد و به داخل حجره اي رفت و چون مي دانست اگر مردم رد او را گم كنند،ممكن است شهرباني او را به تهران ببرد و در آنجا اعدامش كنند. براي همين به كنار پنجره حجره رفت و سرش را روي شيشه گذاشت تا مردم او را ببينند بعد از چند ساعت زني از اهالي گناباد او را شناخت و داد و فرياد راه انداخت ولي او را با آرامش از آنجا دور كردنند بعد از آن هم چند زن ديگر همين كار را كردند. كم كم چنان جمعيتي در حرم جمع شد كه هيچ جاي خالي نبود و حتّي پشت بام ها هم پر شد بهلول هم از موقعيت استفاده كرد و آستين خود را به نشانه گريه ،جلو چشمان خود قرار داد تا مردم را تهييج كند و اين كار مؤثّر هم واقع شد.

 

اقدام نواب احتشام رضوي

((سركشيك پنجم آستانه))

در اين حال شخصي به نام نوّاب احتشام رضوي، سركشيك پنجم آستانه، مردم را تهييج كرد و مردم هم به همراه او به حجره حمله كردندو بهلول را روي دستان خود قرار دادند و به مسجد گوهرشاد بردند و روي منبر گذاشتند در اين موقع رئيس اطلاعات شهرباني خود را به بهلول رساند و گفت: منبر رفتن براي شما ممنوع است،در اين موقع مردم به او حمله كردند و او را از حرم خارج كردند. بعد از مدّتي كه سر و صداي مردم خوابيد بهلول روي منبر ايستاد و جملاتي  را گفت و در لا به لاي صحبت هايش مردم را دعوت به جهاد ديني كرد و گفت هركس به خانه اش برود و مايحتاج اهل و عيال خود را براي يك هفته تهيّه كنند و به آنها بدهد و فردا صبح اول آفتاب با هر سلاحي كه در اختيار دارد ما را ياري كند.

آماده شدن دولت براي حمله به حرم

آن شب مردم متفرّق شدند و عده اي هم ماندند آن شب بهلول ازيك ساعت بيشتر نخوابيدو همه شب را به دعا گذراند آن شب شباهت زيادي به شب عاشورا داشت.

شهرباني هم به آنها اعتراضي نداشت چون به شاه تلگراف زده بودند و منتظر جواب بودند و همچنين فكر مي كردند كه تصرف مسجد آسان است ولي آرام كردن شهر مشكل است.

موقع اذان صيح صداي شيپوري كه علامت آماده كردن سربازها براي حمله بود برخواست.بعد از مدّتي نظامي ها فلكه را اشغال كردندو از ورود مردم به حرم جلوگيري كردند اين امر باعث ايجاد جنگي بين مردم بيرون ازحرم با نظاميان شد.

بعد از مدّتي فردي وارد مسجد شد و به شيخ و همراهانش گفت متفرّق شويد و هرچه كه مي خواهيد به استاندار بگوييد ولي شيخ قبول نكرد.

در لحظه اول به سربازها فرمان شليك دادند ولي ازترس  بر پا شدن انقلاب به سربازها دستور داده شد كه به مركزخود برگردند و مردم بيرون هم به  مردم داخل حرم پيوستند.

ملاقات با هيئت هشت نفره

پس از مدتي به بهلول خبر دادند كه يك هيئت هشت نفره ازطرف دولت از او امان مي خواهندكه وارد حرم بشوند وبا بهلول گفت و گو كنند. شيخ هم به آنها امان مي دهد.

 از آن هشت نفر چهار نفرشان معمم بودند كه يكي از آن معمم ها هنگام ورود شيخ با سخنهايش به او حمله كرد و از او خواست كه مردم را متفرّق كند و اين جنگ را پايان دهد .بهلول هم قبول كرد كه تا روز شنبه جنگي نباشد و سكوت و آرامش در حرم بر قرار باشد و روزيك شنبه اگر آيت الله قمي به مشهد آمدندامور را به ايشان مي سپارند ولي اگر نيامدند دوباره جنگ را شروع كنند.

بعد از آن هم شيخ به دفن مرده ها و رسيدگي به زخمي ها پرداخت.البتّه ناگفته نماندكه هدف هيئت هشت نفره دولت هم همين بود كه فرصت بيشتري بدست آورند تا بتوانند نيروهاي خود را نظم بدهند و آماده كنند.

عصر روز يكشنبه تعداد زيادي از مردم دهات اطراف مشهد به ياري بهلول برخواستند و همچنبن به بهلول اطلاع دادند كه مردم قوچان، تربت حيدريه و نيشابورهم خود را آماده پيوستن به مردم مشهد مي كنند.

دولتي ها هم كه سخت نگران شده بودند تصميم گرفتند كه زودتر به اين نهضت خاتمه دهند. ساعت دوازده شب يك شنبه به بهلول خبر مي رسد كه دولت نيروها و سلاح هاي جنگي خود را آماده مبارزه كرده است و قصد دارند كه نزديكي هاي صبح به مسجد حمله كنند.

بهلول كه از آمادگي مردم مشهد خبر داشت تصميم گرفت كه تا طلوع آفتاب مقاومت كند تا مردم شهرهاي اطراف هم به آنها ملحق شوند و براي همين درصدد فراهم آوردن مقدّمات دفاع برآمد.او هر در از حرم را به گروهي از مردم سپرد و براي آنها رئيسي انتخاب كرد.

نيم ساعت به اذان صبح روز يكشنبه نظاميان به مردم حمله كردندو همراهان بهلول با اسلحه هاي كم و ناقصي كه داشتند چنان در مقابل نظاميان مقاومت كردند كه به گفته خود شيخ بهلول در تاريخ سابقه نداشته است. در مقابل همه درها مردم با نظاميان مقابله مي كردند و مانع از ورودشان به داخل حرم مي شدند به طوري كه به جزيك در كه نوّاب احتشام رضوي رئيس گروه حفاظت از آن در بود .

وقتي كه نظاميان وارد حرم شدند ،بهلول تصميم گرفت كه از مسجد بيرون رفته و از مشهد خارج شود، چون مي دانست تا طلوع خورشيد دوام نمي آوردكه نظاميان مسجد را مي گيرند. لذا به همراهان خود گفت كه من از فلان در خارج مي شوم و شما و مردم نظاميان را از حرم بيرون كنيد . نظاميان هم چون مي خواستند كه مردم هم به دنبال آنها از حرم خارج شوند ،تا بتوانند آنها را دستگير كنند به سرعت عقب نشيني كردند.

لذا بعد از اينكه مردم از حرم خارج شدند و فرار كردند .نظاميان هم شروع به تيراندازي هوايي كردند.بعد از پيمودن 50 الي100 قدم ، 6سرباز و يك سر جوخه در جلو بهلول پديدار شدند و خواستند جلو آنها را بگيرند .ولي يكي از همراهان بهلول به او حمله كرد و او را بر روي زمين انداخت.

بعد از آن بهلول تصميم گرفت كه از مشهد خارج نشود چون اين كار عملي نبود و اگر مي خواست اين كار را بكند همه كشته مي شدند در نتيجه رو به همراهان خود كرد و گفت: هركس به هر نحوي كه مي تواند خود را نجات بدهد.خود او هم به همراه 4نفر از همراهانش به كوچه اي گريختند. در آن كوچه زني آنها را به داخل خانه اش هدايت كرد.

 

خروج از مشهد و رفتن به افغانستان

آن زن به بيرون از خانه رفت تاازاوضاع شهر را براي آنها خبر بياورد. نزديك ساعت 10صبح برگشت و به بهلول گفت :مأموران فهميده اند كه شما كشته نشده ايد و همه خانه ها را برا پيدا كردن شما مي خواهند تفتيش كنند.

بهلول به همراهان خود گفت: كه شما به مردم بپيونديد و من هم با كمك اين زن از مشهد خارج مي شوم. آن زن هم بهلول را از كوچه هاي مشهد گذراند و به صحرا رساند و سپس قريه اي را به او نشان داد كه مكان امني برايش بود و مردمش فدايي بهلول بودند .

بهلول به آن قريه مي رود و پس از آن به افغانستان مسافرت مي كند.

در بين راه افغانستان به شهرهايي مي رسد كه در هر كدام از آنها خاطراتي دارد

 

 

كليه حقوق اين سايت متعلق به كانون فرهنگي و هنري بهلول بيلند مي باشد
 Designed and Powered By MASWEB Group 
استفاده از مطالب باذكر منبع بلا مانع است

صفحه اصلي زندگينامه خاطرات كرامات واقعه مسجد گوهرشاد بهلول از ديدگاه علما ويژگيهاي شخصيتي شهرستان گناباد در محضر علامه بيلند ديار بهلول نقشه سايت آثار و تاليفات ارتباط با ما درباره ما پيوندها تصاوير